هر ساختار و نظامواره اجتماعی را میتوان بر پایه کنشهای گوناگون پارههای تشکیل دهندهاش مورد ارزیابی و تحلیل قرار داد. بررسی این کنشها نشان از وضعیت و روند نظامواره یاد شده داشته و تصویر بیرونی آن را شکل خواهد داد. مسئله انتخابات هر چند یک کنش سیاسی بوده و استوار بر انگارههای پهنه سیاست مورد توجه و بررسی قرار میگیرد ولی بنیادی فرهنگی داشته و البته برآیندهای فرهنگی ویژهای را نیز به همراه خواهد داشت. مسئله شرکت مردم در انتخابات یکی از دغدغههایی است که بخشهای برجسته حاکمیتی و غیرحاکمیتی آن را دنبال میکنند. گرچه حقیقت این است که از دیدگاه فرهنگی شرکت مردم در این کنش کلان سیاسی الزامی و سرنوشتساز خواهد بود. به عبارت دیگر برجستهتر از آنکه در فرایندهای انتخابات چه کسانی رأی خواهند آورد اصل مشارکت مردم در این فرایند مهم خواهد بود.
همگان بر این باور هستند که هویت یگانه عنصر حیاتبخش هر نظام اجتماعی است و هر گونه آسیبی به آن زیست این نظام اجتماعی را به خطر میاندازد. اگر با چشمپوشی فراسپهر زیستی جامعه را به یک اکوسیستم مانند کنیم هویت در نقش پیونددهنده ارکان و پارههای سازنده آن اکوسیستم خواهد بود. کنشهای سیاسی نظام اجتماعی خود برآمده از هویت کلی اکوسیستم جامعه بود. سادهتر آنکه رفتار مردم در میزان حضور و حتی نحوه و چگونگی مشارکت در فرایند تصمیمگیری سیاسی همچون انتخابات ریاست جمهوری بروندادی از شکل هویتی آن جامعه خواهد بود. دقت به این نکته ضروری است که منظور نگارنده در اینجا تنها هویت سیاسی جامعه نبوده و هویت همچون یک کل در نظر گرفته میشود.
هر گونه دگرگونی در میزان مشارکت مردم نشان از دگرگونیهای دامنههای معنایی و زایای فرهنگ دارد که سرانجام ساختار و آرایه هویتی جامعه را دگرگون خواهد کرد. آشکار است در اینجا اصل مشارکت سیاسی مد نظر بوده و ذائقه انتخابی مردم مورد بحث نیست. بر پایه اصول خردمندانه و عقلایی؛ حضور مردم در یک جمهوری و تصمیم ایشان برای مسیر حرکت جامعه یک اصل است. هر فردی که زیست خویش را در سایه تعاملات ارتباطی و اجتماعی جامعه جستوجو میکند حضور در فرایندهای بنیادین آن را نه یک حق، بلکه یک ضرورت میداند. هر گونه دگرگونیای در این دغدغه یا حس حضور افراد، بیش از آنکه گویهای سیاسی و یا حتی تنها اجتماعی باشد مسئلهای فرهنگی است. به دیگر سخن نبود رویکرد فرهنگی به سیاستگذاری، ساختارسازی و کنشگری خرد و کلان حاکمیتی و یا وابسته به حاکمیت میتواند زمینه بروز چالش در کنشهای عقلانی چون حضور در انتخابات را فراهم آورد.
کاستن مسائلی چون میزان مشارکت مردم، به رفتارهای سیاسی یا تنها وضعیت اقتصادی تحلیل و نگره اشتباهی است که اگر اصلاح نشود در درازمدت نتایج نامناسبی را به همراه خواهد داشت. مشارکت که برآمده از پیچیدگیهای فرهنگی است میتواند به گونهای به پرسش مهم کیستی و چیستی شهروند معاصر زیستبوم مورد مطالعه پاسخ دهد. حضور مردم در انتخابات هر چند یک کنش سیاسی است ولی سراسر در سیطره متغیرهای فرهنگی قرار دارد. این آسیب احتمالی امروز بدان جهت حاصل میشود که نگرههای مدیریتی در بنیاد سیاستپایه بوده و نسبتی با فرهنگ به معنای نرمافزاری و اصیلش ندارند. از مدیران و سیاستورزان که بگذریم آنچه باید بهعنوان یک عضو جامعه بدانیم این است که عدم حضور ما در یک فرایند عقلانی چون انتخابات به معنای گمشدگی هویتی ما و مشخصاً گسست فرهنگی و لکنت در پاسخ به این پرسش که «ما که هستیم؟» خواهد بود. چنانچه به حضور مردم در فرایندهای مشارکتی چون انتخابات از دیدگاه فرهنگی نگریسته و نقش هویتی برای آن قائل شویم زمینه سیاستگذاری درست و هدایت همگانی را فراهم خواهیم کرد.
نظر شما